aslant
معنی
اریبی، بطور مایل، بسوی سراشیب، حرکت مایل
سایر معانی: به طور اریب یا مایل، شیبدار، کجدار، سراشیب، متمایل، یک وری
[نساجی] اریب - کج - ناراست - مایل
[ریاضیات] کج، مورب، حرکت مایل
سایر معانی: به طور اریب یا مایل، شیبدار، کجدار، سراشیب، متمایل، یک وری
[نساجی] اریب - کج - ناراست - مایل
[ریاضیات] کج، مورب، حرکت مایل
دیکشنری
مشتاق
قید
awry, aslantبطور مایل
aslantبسوی سراشیب
aslantحرکت مایل
صفت
aslant, skew, cantedاریبی
ترجمه آنلاین
کج کردن