معنی

قوس، کمان، طاق، فریبنده، ناقلا، شیطان، اصلی، بشکل قوس یاطاق دراوردن
سایر معانی: پیشوند: اصلی، عمده، بزرگ (در ساختن عناوین هم به کار می رود)، اعظم، ابر [archenemy و archduke]، تاق (ضربی) زدن، دارای تاق منحنی کردن، منحنی کردن، قوسی شکل کردن، هر چیز قوس مانند، قوس کف پا، (معماری)، تاق قوسی، طاق نما، تاق سردرها و غیره، ساختمان دارای تاق ضربی، نیم دایره، هلال، زرنگ، محیل، بازیگوش، شوخ، adj : ناقلا، موذی، رئیس
arch_
پسوند: حکمران، سالار
[عمران و معماری] طاق - قوس
[زمین شناسی] کمان، قوس (زمین ریخت شناسی): کمان طبیعی
[معدن] تاق (نگهداری)

دیکشنری

قوس
اسم
arc, arch, bow, chord, archerقوس
vault, arch, roof, cupola, dome, odd numberطاق
arc, arch, bow, fiddlestickکمان
فعل
archبشکل قوس یاطاق دراوردن
صفت
deceptive, glamorous, charming, enchanting, crafty, archفریبنده
smarty, sly, astute, shrewd, arch, cleverناقلا
naughty, mischievous, impish, maleficent, puckish, archشیطان
main, original, principal, basic, primary, archاصلی

ترجمه آنلاین

قوس

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.