approximation
/əˌprɑːksəˈmeɪʃn̩/

معنی

نزدیکی، تقریب، تخمین، شباهت زیاد، قریب بصحت
سایر معانی: نزدیک بودن، مجاورت، مشابهت، تشابه
[شیمی] تقریب
[عمران و معماری] تقریب
[کامپیوتر] تقریب، تخمین .
[برق و الکترونیک] تقریب
[ریاضیات] تقریب
[آمار] تقریب

دیکشنری

تقریبی
اسم
approximation, accessتقریب
estimate, estimation, approximation, assessment, guess, conjectureتخمین
proximity, vicinity, affinity, rapprochement, approximation, imminenceنزدیکی
approximationشباهت زیاد
approximationقریب بصحت

ترجمه آنلاین

تقریب

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.