applicator
معنی
اعمال کننده، درخواست کننده
سایر معانی: دستگاه (برای به کار بردن دارو یا رنگ و غیره)، اسباب، وسیله، افشانه، به کار برنده، استعمال کننده، کاربر
[بهداشت] اپلیکاتور
سایر معانی: دستگاه (برای به کار بردن دارو یا رنگ و غیره)، اسباب، وسیله، افشانه، به کار برنده، استعمال کننده، کاربر
[بهداشت] اپلیکاتور
دیکشنری
اپلیکاتور
اسم
applicator, applierاعمال کننده
applicatorدرخواست کننده
ترجمه آنلاین
اپلیکاتور