(جانورشناسی)، بی پا (مانند مار)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
من، شامل یا مستلزم بیان حقیقت، قابل توضیح
مسلم، بدبهی، بی چون وچرا
(دستور زبان - در جمله ی شرطی) عبارتی که بیانگر نتیجه ی جمله است، عبارت بازدهنده، مکمل جمله ء شرطی، نتیجه جمله ء شرطی [ریاضیات] جواب شرط
(جانورشناسی)، کلان پا، بزرگ پا
(جانورشناسی) مرغ بزرگ پا (تیره ی megapodiidae که بومی استرالیا و آسیای جنوب خاوری است)، یکجور مرهبزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشه های خاک است
بیوَرپاوندان [جانورشناسی] زیرشاخهای از بندپاتباران که دارای ضمائم حرکتی تکشاخه و ضمائمی در سر شامل یک جفت شاخک (antenna) و یک جفت آروارۀ بالایی و یک یا دو جفت آروارۀ پایینی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
هزار پایان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.