antecessor
معنی
پیشرو
سایر معانی: (نادر)پیشین (پیشینیان)، سلف (اسلاف)، مقدم
سایر معانی: (نادر)پیشین (پیشینیان)، سلف (اسلاف)، مقدم
دیکشنری
متقاضی
اسم
pioneer, precursor, forerunner, progenitor, pathfinder, antecessorپیشرو
ترجمه آنلاین
قدیم