معنی

سخنگو، گوینده، اعلان کننده
سایر معانی: رنجه داشتن، رنج دادن، اذیت کردن، آزار دادن، (رادیو و تلویزیون) گوینده، اعلام کننده، آگهساز
[سینما] اعلام کننده / برنامه گو

دیکشنری

گوینده
اسم
speaker, teller, announcer, broadcaster, narrator, talkerگوینده
spokesman, speaker, newsreader, newscaster, mouthpiece, announcerسخنگو
announcerاعلان کننده

ترجمه آنلاین

گوینده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.