animadvert
معنی
خرده گرفتن، اعتراض کردن
سایر معانی: (با on یا upon) خرده گیری کردن، عیب جویی کردن، انتقاد کردن، اعترا کردن، متوجه شدن، تعیین تقصیر ومجازات بوسیله ء دادگاه نمودن
سایر معانی: (با on یا upon) خرده گیری کردن، عیب جویی کردن، انتقاد کردن، اعترا کردن، متوجه شدن، تعیین تقصیر ومجازات بوسیله ء دادگاه نمودن
دیکشنری
متحرک کردن
فعل
niggle, animadvertخرده گرفتن
protest, squawk, fuss, object, animadvert, exceptاعتراض کردن
ترجمه آنلاین
animadvert