amusing
معنی
تفننی
سایر معانی: سرگرم کننده، مفرح، تفریح آور، خنده آور، مسرت بخش، فرحبش، تفریح دهنده
سایر معانی: سرگرم کننده، مفرح، تفریح آور، خنده آور، مسرت بخش، فرحبش، تفریح دهنده
دیکشنری
سرگرم کننده
صفت
fancy, amusingتفننی
ترجمه آنلاین
سرگرم کننده
مترادف
agreeable ، boffo ، camp ، campy ، charming ، cheerful ، cheering ، comical ، cut up ، delightful ، diverting ، droll ، enchanting ، engaging ، enjoyable ، entertaining ، for grins ، fun ، gladdening ، gratifying ، gut busting ، humorous ، interesting ، jocular ، jokey ، joshing ، laughable ، lively ، merry ، pleasant ، pleasing ، priceless ، screaming ، sidesplitting ، too funny for words ، witty