amid
/əˈmɪd/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

در میان، وسط
سایر معانی: در وسط، در بحبوحه، در حین
[زمین شناسی] اصطلاح شیمی آمید ،موادی که از مواد آمونیاک دار مشتق می شوند
[ریاضیات] وسط

دیکشنری

در میان
حرف اضافه
among, between, amongst, amid, across, amidstدر میان
amidst, amidوسط

ترجمه آنلاین

در میان

مترادف

amidst ، among ، amongst ، between ، during ، mid ، over ، surrounded by ، throughout

متضاد

away from ، beyond ، far from ، outside ، separate

واژه‌های مشابه

amidine

(شیمی) بازهای نیتروژن (به فرمول کلی nh)nh2:)rc - بلورین و حلال در الکل و اتر)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

amido

(شیمی) وابسته به آمید، دارای آمید، پیشوند: (شیمی) دارای آمید، دارای بنیان آمین (amid- هم می گویند)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

amidone

رجوع شود به: methadone

دیکشنری انگلیسی به فارسی

amidship

ورزش : قسمت میانى قایق علوم نظامى : وسط ناو علوم دریایى : - midship 1

دیکشنری انگلیسی به فارسی

amidships

میانه شناور [علوم نظامی] در وسط شناور یا به سمت وسط

واژه‌های مصوب فرهنگستان

acetamide or ethanamide or ethanamide

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی :CO(CH3)(NH2) - نام آن از اسید استیک و amide ها ،به خاطر محلول یا بخار آمونیاک گرفته شده است.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

aramid

(جانورشناسی) عنکبوت، تنندو (رجوع شود به: spider)، الیاف آرامید (ساخته شده از پلاستیک سبک و بسیار محکم که در ساختن تایر ماشین و تن پوش ضد گلوله کاربرد دارد)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bipyramid

[ریاضیات] دو هرم با قاعده ی مشترک، هرم مضاعف

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bipyramidal

شیمى : دو هرمى [شیمی] دو هرمی [زمین شناسی] دوهرمی، بی پیرامید شکل بلوری به طوری که در آن یک صفحه، از یک قاعده به قاعده دیگر، بلور را به دو منشور تقسیم می کند. به منشور و هگزاگون دوهرمی هم مر ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

circumscribed cone of a pyramid

[ریاضیات] مخروط محیطی یک هرم

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش