ameliorate
معنی
اصلاح کردن، بهتر شدن، بهتر کردن، چاره کردن، بهبودی یافتن
سایر معانی: بهتر کردن یا شدن، بهبود یافتن، بهسازی کردن، بهساختن
سایر معانی: بهتر کردن یا شدن، بهبود یافتن، بهسازی کردن، بهساختن
دیکشنری
بهبود یافتن
فعل
better, ameliorate, meliorateبهتر شدن
improve, better, ameliorate, amend, meliorateبهتر کردن
improve, reclaim, modify, correct, rectify, ameliorateاصلاح کردن
ameliorateچاره کردن
recover, recuperate, pick up, ameliorate, amend, betterبهبودی یافتن
ترجمه آنلاین
بهبود بخشد