amateur
معنی
غیرحرفهای
سایر معانی: (بیشتر در ورزش و هنر) غیر حرفه ای، ناپیشه کار، دوستار، آماتور، وابسته به دوستاران، منحصر به دوستاران، ناشی، تازه کار، بی تجربه، خامدست، ناشیانه، دوستدار هنر
[فوتبال] آماتور-غیرحرفه ای
سایر معانی: (بیشتر در ورزش و هنر) غیر حرفه ای، ناپیشه کار، دوستار، آماتور، وابسته به دوستاران، منحصر به دوستاران، ناشی، تازه کار، بی تجربه، خامدست، ناشیانه، دوستدار هنر
[فوتبال] آماتور-غیرحرفه ای
دیکشنری
آماتور
اسم
amateurاماتور
amateurدوستدار هنر
amateurدوستار
صفت
amateur, unprofessional, dilettantishغیرحرفهای
ترجمه آنلاین
آماتور
مترادف
Sunday driver ، abecedarian ، apprentice ، aspirant ، beginner ، bush leaguer ، dabbler ، dilettante ، greenhorn ، ham ، hopeful ، layperson ، learner ، neophyte ، nonprofessional ، novice ، probationer ، putterer ، recruit ، tenderfoot ، tyro