alternated
/ɔːltəneɪtɪd/

معنی

[ریاضیات] متناوب

دیکشنری

متناوب
فعل
alternateمتناوب کردن
alternateمتناوب بودن
alternateبنوبت انجام دادن
alternateیک درمیان امدن

ترجمه آنلاین

متناوب

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.