معنی

سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، مجموعه
سایر معانی: سالنما، تقویم نجومی (که شامل تقویم و اطلاعات نجومی و جوی و غیره است)
[ریاضیات] تقویم نجومی، تقویم سالانه

دیکشنری

هفتگی
اسم
yearbook, almanac, calendar, annalsسالنامه
almanac, ephemerisتقویم نجومی
almanacتقویم سالیانه
almanacنشریهء اطلاعات عمومی
collection, set, complex, anthology, scrapbook, almanacمجموعه

ترجمه آنلاین

سالنامه

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.