خاک خور، گل خور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] تصویر گرا
امرانه، دیکتاتوروار، دارای اختیار سایر معانی: رجوع شود به: masterful، وابسته به قاضی یا دادگاه بخش، رسمی، معتبر، سلطه گر، مطلق
آمرانه، بطور مطلق
قاضی، ریاست کلانتری یا دادگاه بخش سایر معانی: مقام یا دوره ی خدمت قاضی دادگاه بخش یا امین صلح، کادیک گری، قضاوت، امنای صلح، کادیکان، مجریان قانون
امرانه، بطور مطلق
هوادار اعطای حق رای (به ویژه به بانوان)، هواخواه دادن حق رای یا حق انتخاب به نسوان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.