agglomerate
/əˈɡlɑːməˌret/

معنی

جوش اتشفشانی، انباشتن، جمع کردن، متراکم شدن، گرد کردن، گرد امدن
سایر معانی: بر انباشتن، بر انباشت کردن، همجوش کردن، تلنبار کردن، کپه شدن، بر انباشته، توده شده
[عمران و معماری] به هم چسبیده - جوش آتشفشانی - همبسته - کلوخه - تجمع دانه ها
[زمین شناسی] آگلومرا، جوش آتشفشانی توده ای از قطعات گدازه آتشفشانی که از طریق انفجار آتشفشانی ایجادمی شود قطعات مربوطه معمولا زاویه دارند و جوش آتشفشانی از این جهت با خاکستر آتشفشانی فرق دارد و اندازه آن بزرگتر است
[نساجی] کلوخه - آگلومر - تجمع ذرات کلوئیدی
[معدن] جوش سنگ آتشفشانی (سنگ شناسی)
[نفت] جوش سنگ آتشفشانی
[پلیمر] کلوخه

دیکشنری

آگلومرا
اسم
agglomerateجوش اتشفشانی
فعل
agglomerateمتراکم شدن
round, round off, agglomerate, conglobate, gather, globeگرد کردن
collect, roll up, stack up, gather, tot, agglomerateجمع کردن
accumulate, stack, fill, stuff, cumulate, agglomerateانباشتن
agglomerate, assemble, constringe, convene, flock, forgatherگرد امدن

ترجمه آنلاین

آگلومره

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.