affiance
معنی
نامزدی، اطمینان، اعتماد، پیمان ازدواج
سایر معانی: (قدیمی)، اعتقاد، ایمان، قول ازدواج، قول و قرار
[حقوق] قول، قول ازدواج (نامزدی)
سایر معانی: (قدیمی)، اعتقاد، ایمان، قول ازدواج، قول و قرار
[حقوق] قول، قول ازدواج (نامزدی)
دیکشنری
وابستگی
اسم
nomination, candidacy, engagement, betrothal, candidature, affianceنامزدی
confidence, assurance, trust, certainty, security, affianceاطمینان
confidence, trust, faith, reliance, belief, affianceاعتماد
marriage, affianceپیمان ازدواج
ترجمه آنلاین
وابستگی