معنی

طرفداری، دفاع، وکالت
سایر معانی: هواداری، مدافعه

دیکشنری

دفاع
اسم
defense, advocacy, pleading, vindication, apologia, replicationدفاع
proxy, advocacy, attorney, agency, delegation, barوکالت
support, advocacy, favoritism, adherence, siding, partialityطرفداری

ترجمه آنلاین

وکالت

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.