adventitious
/ˌædvenˈtɪʃəs/

معنی

عارضی، اکتسابی، الحاقی، غیر موروثی
سایر معانی: غیر اساسی، اتفاقی، اضافه شده، (گیاه شناسی) نابجا، نابجا، خارجی
[حقوق] اتفاقی، بادآورده، غیر موروثی

دیکشنری

سرنوشت
صفت
adventitious, acquisitiveاکتسابی
accidental, incidental, adventitious, casual, essential, not substantialعارضی
adjoint, adjunct, appendant, adventitiousالحاقی
adventitiousغیر موروثی

ترجمه آنلاین

تصادفی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.