admiral
معنی
دریاسالار، فرمانده، امیرالبحر، عالی ترین افسرنیروی دریایی
سایر معانی: (نیروی دریایی) دریا سالار، آدمیرال، (نیروی دریایی امریکا) دریا سالار چهار ستاره، تیمسار، (از ریشه ی عربی: امیرالبحر)، (قدیمی) کشتی پیشرو، ناو سرفرماندهی، ناو حامل دریادار
سایر معانی: (نیروی دریایی) دریا سالار، آدمیرال، (نیروی دریایی امریکا) دریا سالار چهار ستاره، تیمسار، (از ریشه ی عربی: امیرالبحر)، (قدیمی) کشتی پیشرو، ناو سرفرماندهی، ناو حامل دریادار
دیکشنری
دریاسالار
اسم
admiral, fleet admiral, flag officerدریاسالار
commander, chief, leader, commandant, admiral, prefectفرمانده
admiral, admiral of the fleetامیرالبحر
admiralعالی ترین افسرنیروی دریایی
ترجمه آنلاین
دریاسالار