adjudicate
/əˈdʒuːdɪˌket/

معنی

داوری کردن، حکم کردن، احقاق کردن
سایر معانی: (حقوق) دعوی را استماع و قضاوت کردن، فتوی دادن، رای قانونی صادر کردن، داور شدن، مقرر داشتن، فیصل دادن
[حقوق] فیصله دادن، قضاوت کردن، رسیدگی (قضایی) کردن، حکم قطعی دادن

دیکشنری

محاکمه
فعل
rule, adjudicate, command, decreeحکم کردن
arbitrage, judge, umpire, adjudge, adjudicate, refereeداوری کردن
adjudicateاحقاق کردن

ترجمه آنلاین

قضاوت کند

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.