معنی

ترش کردن، میخوش کردن، کج خلقی کردن
سایر معانی: اسیدی کردن، ترش مزه کردن، ملس کردن
[شیمی] اسیدى کردن، ترش مزه کردن، ملس کردن، میخوش کردن

دیکشنری

اسیدی کردن
فعل
acidulateمیخوش کردن
acerbate, acidify, acidulateترش کردن
cross, fret, tiff, acidulateکج خلقی کردن

ترجمه آنلاین

اسیدی کردن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.