accommodating
/əˈkɑːməˌdeɪtɪŋ/

معنی

مهمان نواز، سازگار، خوش برخورد، مهربان، همراه، مددکار، مشتاق به کمک دادن، انعطاف پذیر، مایل به همکاری، تطبیق، موافقت، منزل، مناسب، خوش محضر

دیکشنری

پذیرش
فعل
accommodate, incorporate, house, embed, infix, insertجا دادن
accommodateهمساز کردن
accommodateوفق دادن با
accommodate, house, home, lodge, roof, shelterمنزل دادن
accommodateتطبیق نمودن
improve, reclaim, modify, correct, rectify, alterاصلاح کردن
accommodateاماده کردن برای
accommodateپول وام دادن

ترجمه آنلاین

انطباق دادن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.