acclaim
معنی
تحسین، ادعا کردن، افرین گفتن، اعلام کردن، جارکشیدن، ندا دادن، لله یا فریاد کردن, کف زدن
سایر معانی: تحسین کردن، هورا کشیدن، آفرین گفتن، احسنت گفتن، فریاد کردن، تایید کردن، هلهله کردن، مورد تشویق قرار دادن، ابراز احساسات کردن، (با کف زدن و هلهله) اعلام کردن، بشارت دادن، استقبال، تشویق، هلهله یا فریاد کردن کف زدن
سایر معانی: تحسین کردن، هورا کشیدن، آفرین گفتن، احسنت گفتن، فریاد کردن، تایید کردن، هلهله کردن، مورد تشویق قرار دادن، ابراز احساسات کردن، (با کف زدن و هلهله) اعلام کردن، بشارت دادن، استقبال، تشویق، هلهله یا فریاد کردن کف زدن
دیکشنری
تحسین
اسم
praise, admiration, acclaim, applause, acclamationتحسین
فعل
claim, contend, lay in, acclaim, assert, professادعا کردن
acclaim, applaudافرین گفتن
declare, promulgate, notify, blazon, acclaim, enunciateاعلام کردن
acclaimجارکشیدن
acclaimندا دادن
acclaimلله یا فریاد کردن, کف زدن
ترجمه آنلاین
تحسین
مترادف
PR ، acclamation ، acknowledgment ، applause ، approbation ، celebration ، cheering ، clapping ، commendation ، eulogizing ، exaltation ، honor ، kudos ، pat on the back ، pat on the head ، plaudits ، praise ، puff ، pumping up ، rave ، recognition ، strokes ، stroking