معنی

تصادف، حادثه، پیش امد، اصول صرف و نحو
سایر معانی: (دستور زبان) صرف واژه، ساخت واژه، صورت های صرفی، تغییرات صرفی، n: accident : پیش امد، اتفاق

دیکشنری

تقلب
اسم
accident, chance, coincidence, hit, incident, accidenceتصادف
incident, event, accident, adventure, case, accidenceحادثه
happening, accidence, accident, circumstance, event, exigenceپیش امد
accidenceاصول صرف و نحو

ترجمه آنلاین

تصادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.