acceleration
/ˌækˌseləˈreɪʃn̩/

معنی

شتاب، سرعت، تسریع، افزایش سرعت، تندی، تعجیل
سایر معانی: تشدید، بالاروی، سرعت گیری
[خودرو] شتاب.
[شیمی] 1- شتاب 2- تندى، سرعت گیرى، تعجیل 3- تشدید، بالاروى
[سینما] شتاب
[عمران و معماری] شتاب
[برق و الکترونیک] شتاب آهنگ تغییر سرعت یک جسم نمایانگر حرکتی که در آ« سرع نقطه به نقطه تغییر مکند وقتی که سرعت جرم در حال حرکت در خط مستقیم قه صورت یکسان در فواصل زمانی مساوی تغییر کند، شتاب ثابت است وحرکت شتابدار یکنواختا است - شتاب
[مهندسی گاز] شتاب
[زمین شناسی] شتاب، تندی، سرعت، تسریع، تعجیل
[ریاضیات] شتاب
[آب و خاک] شتاب

دیکشنری

شتاب
اسم
acceleration, haste, hurry, speed, velocity, peltشتاب
speed, velocity, rapidity, rate, pace, accelerationسرعت
acceleration, speed-up, precipitation, expeditionتسریع
accelerationافزایش سرعت
speed, velocity, rigor, pungency, celerity, accelerationتندی
rush, acceleration, postتعجیل

ترجمه آنلاین

شتاب

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.