معنی

فراوان، وافر، بسیار
سایر معانی: سرشار، غنی، ثروتمند، پرنعمت

دیکشنری

فراوان
صفت
abundant, many, great, plenty, plentiful, numerousفراوان
abundant, luxuriant, plentiful, plenteous, liberal, opulentوافر
numerous, extra, abundant, damn, manifold, parlousبسیار

ترجمه آنلاین

فراوان

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.