معنی

فراوانی، وفور، فزونی، سرک
سایر معانی: وفور نعمت، ثروت، غنا
[علوم دامی] 1) وفور، فراوانی 2) تعداد گیاهان یا حیوانات برای هر واحد منطقه.
[شیمی] وفور، فراوانی
[زمین شناسی] وفور، فراوانی، فراوانی عناصر در پوسته زمین

دیکشنری

فراوانی
اسم
abundance, plenty, affluence, redundancy, profusion, amplitudeفراوانی
abundance, wealth, affluence, profusion, bounty, exuberanceوفور
excess, increase, abundance, affluence, exuberance, enlargementفزونی
addition, bidding, exuberance, abundance, excess, raiseسرک

ترجمه آنلاین

فراوانی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.