معنی

مغلق، پیچیده، غامض، پنهان
سایر معانی: مشکل، بغرنج، سخت آموز، مبهم، ژرف، دشوار

دیکشنری

شکنجه
صفت
abstruseمغلق
complex, intricate, wrapped, twisted, involved, abstruseپیچیده
knotty, problematic, difficult, abstruse, involute, problematicalغامض
hidden, secret, latent, back-door, surreptitious, abstruseپنهان

ترجمه آنلاین

افتضاح

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.