absorbent
معنی
جاذب، دارای خاصیت جذب، درکش، دراشام
سایر معانی: کشنده، درآشام، فروخور، درآشامنده، هر چیزی که (نور یا رطوبت و غیره را) جذب می کند، نم گیر، نورگیر، صدا خفه کن
[خودرو] جاذب
[شیمی] عامل جذب
[مهندسی گاز] جاذب، دارای خاصیت جذب
[ریاضیات] جاذب
[نفت] جاذب عامل جذب کننده
[پلیمر] عامل جذب
سایر معانی: کشنده، درآشام، فروخور، درآشامنده، هر چیزی که (نور یا رطوبت و غیره را) جذب می کند، نم گیر، نورگیر، صدا خفه کن
[خودرو] جاذب
[شیمی] عامل جذب
[مهندسی گاز] جاذب، دارای خاصیت جذب
[ریاضیات] جاذب
[نفت] جاذب عامل جذب کننده
[پلیمر] عامل جذب
دیکشنری
جاذب
صفت
adsorbent, absorbent, catchy, absorbing, engrossing, attractiveجاذب
absorbentدارای خاصیت جذب
absorbent, absorbingدرکش
absorbent, absorbingدراشام
ترجمه آنلاین
جاذب
مترادف
absorptive ، bibulous ، dry ، imbibing ، penetrable ، permeable ، porous ، pregnable ، retentive ، spongy ، thirsty