absolutism
/ˈæbsəˌluːˌtɪzəm/

معنی

حکومت مطلقه، مطلق گرایی، طریقه مطلقه، سیستم سلطنت استبدادی، اعتقاد به قادر علی الاطلاق
سایر معانی: استبداد، مطلق گویی، خودکامگی، حکومت مطلق، (فلسفه) اعتقاد به علی الاطلاق، طریقه مطلق، مطلق باوری، اعتقاد به قادر علی الاطلاق خدا

دیکشنری

مطلق بودن
اسم
absolutism, despotism, suzerain, Caesarismحکومت مطلقه
absolutismمطلق گرایی
absolutismطریقه مطلقه
absolutismسیستم سلطنت استبدادی
absolutismاعتقاد به قادر علی الاطلاق

ترجمه آنلاین

مطلق گرایی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.