معنی

ساینده
سایر معانی: سایش گر، سوزنده، آزار دهنده، سوزش اور
[شیمی] 1- سایش گر، ساینده، سوزنده، آزار دهنده 2- گرد سنباده، کاغذ سنباده، آلت سایش یا پرداخت
[پلیمر] 1- سایش گر، ساینده، سوزنده، آزار دهنده

دیکشنری

آبرنگ
اسم
abrasive, grating, rasper, abradantساینده

ترجمه آنلاین

ساینده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.