aberration
معنی
سایر معانی: ابیراهی، بیراهی، کج روی، نابهنجاری، غیر عادی یا غیر معمول بودن، نقص، اختلال، جنون، دیوانگی، طب عدم انطباق کانونی
[علوم دامی] در ژنتیک، بی نظمی در توزیع کروموزومها در طی تقسیم سلولی، که در نتیجه انحراف از توزیع نرمال بوجود می آید.
[شیمی] کجراهی، انحراف
[سینما] خطاهای تصویری - انحراف - خطا
[برق و الکترونیک] کجراهی انحراف از حالت مورد انتظار میدان نوری
[زمین شناسی] کج نمایی، انحراف،عدم انطباق کانونی
[بهداشت] ابیراهی
[ریاضیات] انحراف، عدم انطباق کانونی، ابیراهی
[پلیمر] کجراهی، انحراف
[آب و خاک] انحراف، تمایل، کج نمائی