[شیمی] یون آسیلیوم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] تراکم آسیلی
[ریاضیات] برهان خلف
[ریاضیات] قیاس خلف، برهان خلف، گزاره ی خلف
(لاتین) در آغاز، تا آغاز
(لاتین) در آن مکان، تا آنجا، بدانجا
(لاتین - مالیات و عوارض و غیره) برحسب ارزش، برحسب قیمت، ازروی بها، به نسبت قیمت، از روی قیمت، به نسبت قیمت [حقوق] بر حسب ارزش، بر مبنی ارزش، (مالیات) بر اساس ارزش
(لاتین) واژه به واژه، کلمه به کلمه، طابق النعل بالنعل (هم معنی verbatim)، verbatim : کلمه بکلمه
[آب و خاک] فرمولهای آداچی
فاقد انگشتان دست و پا (به طور مادرزادی)، بی انگشت، بی پنجه
[زمین شناسی] استانداردکارخانه اپل
اب، حضرت ادم