اماری، احصائی سایر معانی: احصایی، آماری، وابسته به احصاگری [حسابداری] محاسبات بیمه ای [ریاضیات] آماری، تعیین شدن توسط آمار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] زیان محاسبات بیمه ای
[آمار] بیمه آمار
[عمران و معماری] چراغ راهنمایی القایی
[برق و الکترونیک] سیگنال راه انداز تفاضل ورودی مرجع و پسخورد اولیه سیستم کنترل.
[برق و الکترونیک] تابع انتقال راه انداز تابع انتقالی که سیگنال راه انداز حلقه ی کنترل پسخوردی را به سیگنال متناظر ورودی حلقه ربط می دهد .
فعال کننده، بکار اندازنده سایر معانی: محرک [کامپیوتر] محرک، کاراندازنده . [برق و الکترونیک] راه انداز، متحرک یک موتور ،سیملوله، یا وسیله با مدار فعال دیگری که انرژی هیدرولیک، یا بادی را به ش ...
[مهندسی گاز] فلزمحترک
نوک تیز، تیز، سوزنی، تیزکردن، تند و تیزکردن
acu(a)esthesiaروانشناسى : بى دردى بساوشى
تیز هوشی، تیز فهمی سایر معانی: تیزی، تیزبینی، روشن بینی
خاردار، تیغ دار