[ریاضیات] فعالیت مجازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] چراغ فعالیت .
[صنعت] شبکه های گرهی - شبکه ای که در آن فعالیت ها در گره ها قرار دارند
[عمران و معماری] فعالیت گرا
[ریاضیات] فرصت کل فعالیت
[حقوق] عدم اثبات ادعا توسط خواهان موجب برائت خوانده می شود
بازیگرزن، هنرپیشهء زن سایر معانی: (مونث) هنرپیشه، بازیگر، ستاره ی سینما
[زمین شناسی] اسید واقعی
نشانی واقعی
[حسابداری] نرخ بازده واقعی سالانه
نشانوند واقعی
[برق و الکترونیک] پرامتر آرایه ای واقعا تطبیق یافته