چندبار، چندین بار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه) بسیار خوب،درجه یک،عالی (a-okay هم می نویسند)
حرف اول الفبای انگلیسی، هر یک از اصواتی که این حرف در زبان انگلیسی دارد، (هر چیز شامل اقلام و اجزا) قلم اول، هر چیز به شکل:a، وابسته به حرف a
[برق و الکترونیک] یک جفت تاس
استقرایی، از معلول بعلت رسیده، استنتاجی، با استدلال قیاسی، از مخلوق بخالق پی برده سایر معانی: مبتنی بر تجربه و مشاهده، تجربی، آزمون مدارانه، وابسته به پدیده سنجی (مخالف از علت به معلول یا: a ...
[ریاضیات] توزیع پیشین [آمار] توزیع پیشین
[ریاضیات] احتمال پیشین [آمار] احتمال پیشین
[برق و الکترونیک] حفاظت در برابر اشعه ایکس
[کامپیوتر] پاسخ صوتی .
[ریاضیات] منحنی میانگین تعداد نمونه
[برق و الکترونیک] یک نوع مجموعه ای
[برق و الکترونیک] حامل سمت a