گشنیدن، کیفیت تخم لقاح شده، پیوند جنسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(نوعی آنزیم موجود در مخمرها) زیمایه ی مخمر، زیمایه ی بوزک، آنزیم مخمر
آنزیم، زیمایه
(زیست شیمی) زیمازایی
مسری، واگیردار، تخمیری، عفونی سایر معانی: وابسته به یا موجد تخمیر، وزمانی
[آمار] مدل زیسکیند-مارتین