زیا خواه، زیا دوست، (گیاه) زیا خواه، zoophilic علاقمند به جانور، حیوان دوست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترس نابهنجار از حیوانات، زیا ترسی، زیا هراسی
جانور ریز شناور بر سطح دریا سایر معانی: (زیست شناسی) زیا دروازی [زمین شناسی] پلانکتون جانوری، آبزی شناور جانوری
(گیاه شناسی) زیا هاگدان
(انواع الکل های استروئید مانند کلسترول که در حیوانات وجود داد) زواسترول
کارشناس تربیت حیوانات، ویژه گر اهلی کردن جانوران
zootechny روش تربیت و رام کردن جانوران، فن اهلی کردن جانوران و حیوانات وحشی
zootechnics روش تربیت و رام کردن جانوران، فن اهلی کردن جانوران و حیوانات وحشی
جانور پرستى، حیوان پرستى
[زمین شناسی] جلبکى همزیست که در بافت کورال هاى هرماتیپک زندگى مى کند،بنابراین در حقیقتendosymbioti است.
(ژاپنی - کفش صندل مردانه دارای یک بند که دور شست پا گیر می افتد) زری
پیرو زردشت، زرتشتی، زردشتی سایر معانی: (از ریشه ی فارسی) زرتشتی، گبر