ذکاوت، قضاوت، هوش، اطلاعات، معلومات، دانش، تعمد، قصدی سایر معانی: عمدی، خودخواسته، از روی قصد، تعمدی، آگاهانه، بیشتر در جمع معلومات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] واکنش ویتینگ - واکنش ویتیگ
(قدیمی) دیوث، قرمساق، مردی که میداند زن او خراب و فاحشه است
جادو، جادو گر، نابغه، طلسمگر سایر معانی: (در رشته ی بخصوص) چیره دست، متبحر، خبره، استاد، جادویی، اسرارآمیز، (انگلیس ـ عامیانه) عالی، معرکه، مسحور کننده، (دراصل) حکیم، دانشمند، ساحر، افسونگر ...
جادوگری، جادویی، سحر، افسونگری
خشکیده، چروکیده، پلاسیده سایر معانی: (به ویژه پوست انسان) چروکیده، پرچین و چروک، ورچلسکیده، خشک و پلاسیده، خشک و پلاسیده his grandfather's wizened hands دستهای خشک و چروکیدهی پدربزرگش wizene ...
مخفف:، هفته، مخفف: هفته مخفف: کار
مخفف: ویلیام
لنگی چرخ، مردد بودن، تلو تلو خوردن، جنبیدن، وول خوردن، لنگ بودن، مثل لرزانک تکانخوردن، لق بودن سایر معانی: (مثلا در راه رفتن) تلوتلو خوردن، لمبر خوردن، لقاندن، لرزان کردن، تکان دادن، سست بود ...
[زمین شناسی] نوسان قطب - اصطلاحی که برخی اوقات برای توصیف حرکت قطبی دوره ای شناسایی شده با مدت نوسان محور چرخش زمین (تقریباً یک دوره 14 ماهه یا 428 روزه) و یک مدت سالیانه شناسایی می شود. - ن ...
لق، جنبنده، لرزان سایر معانی: سست، شل، متزلزل، سست بنیان، مرتعش، نوسانی، (امریکا - قدیمی) عضو اتحادیه انقلابی کارگران (در سال 1905 در شیکاگو تاسیس شد)
وودهاوس (نویسنده ی امریکایی - زاده ی انگلیس)