باتفاق ارا، بایک زبان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] نا همعلامت
[ریاضیات] با علامت های مختلف
با سرعت و مهارت، با تندی و کاردانی
از (تاریخ)، پس از
با توجه کم گوش کردن
(امریکا - خودمانی) هشیار، وارد، (خودمانی) دارای حواس جمع یا مشاعر خوب، دارای هوش و حواس درست
[حقوق] با اجازه دادگاه
متفقا، به اتفاق، با هم، جملگی، یکدل و یک زبان
with out any p to(orfor)himبدون هیچطرفداری ازاو
[حقوق] به طور قطعی (مانع طرح مجدد دعوی یا موضوع)
[حقوق] با حق مراجعه