با کمال نخوت و غرور، با خودسری، دیکتاتورمابانه، امرانه، باتحکم، متکبرانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] با چند مثال
به اسانی، ماننداب
پی گزند، سالم
بدون تضمین بی عیب و نقص بودن، همینطور که هست، چکی، باهمه معایب
باشتابی هرچه بیشتر، باسرعتی هرچه تمامتر، منتهای سرعت
به منظور، با توجه به، با در نظر گرفتن، نظربه، بملاحظه
دست بسینه
باتفاق ارا، بایک زبان
[ریاضیات] نا همعلامت
[ریاضیات] با علامت های مختلف
با سرعت و مهارت، با تندی و کاردانی