تمامی، درستی، تمامیت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wholesaler, n•بنکدار، عمده فروش، کلان فروش
[حسابداری] عمده فروشان
سازگار، سرحال، خوش بنیه، سالم، سلامت، سالم و بی خطر سایر معانی: تندرستی بخش، سلامت بخش، شاداب، حاکی از سلامتی، تندرستی آمیز، wholesomeness خوش مزاج
رجوع شود به: holism
[عمران و معماری] کاملا زبر
کاملا ارادتمند شما
که رادیدید؟، که ها را دیدید؟
خدایان آنهایی را که می خواهند نابود کنند ابتدا دیوانه می کنند، عقل که نیست جان در عذاب است، بی عقل سبب تباهی است
با صدای بلند ضربت زدن سایر معانی: (عامیانه)، زدن، کوفتن، (سخت) شکست دادن، صدای زدن یا کوفتن: ترق، دنگ، دام، صدای ضربت بلند
هر انکس سایر معانی: (حالت مفعولی: whosoever) هر کس که، هر آن کس که، هر که، هر کی، صورت مفعولی ضمیر whosoever
(صدای دمزنی عمیق و ناگهانی) هف، پف، هف کردن، پف پف کردن