هوسبازی، بلهوسی، هر دم خیالی، هردمبیلی (whimsicalness هم می گویند)، بوالهوسی، وسواس، غرابت، چیز غریب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوالهوسانه، بطور غریب
هوس، علاقه دمدمی، بوالهوسی، وسواس، تلون مزاج سایر معانی: رجوع شود به: whim، خواب و خیال، وهم، whimsey بوالهوسی
هر نوع سنگ سخت، چرخ یا جراثقال معدن سایر معانی: رجوع شود به: furze، (انواع سنگ های بازالتی یا آذرین) وین (whinstone هم می گویند)، whinstone هرنوع سنگ سخت، چر یا جراثقال معدن
ناله، فغان، با ناله گفتن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، ناله و شکایت کردن سایر معانی: موییدن، نق زدن، شکوه و زاری کردن، زوزه کشیدن، زنوییدن، با آه و ناله گفتن، مویه، زاری، نق نق ...
(انگلیس - عامیانه) رجوع شود به: whine
دشته
ناله کنان
اهل گریه و زاری، نق نقو (whiney هم می نویسند)
شلاق، تازیانه، ضربهیا تکانشلاقی، ضربهناگهانی و شدید، حرکت تند و سریع و با ضربت، شلاق زدن، تازیانه زدن سایر معانی: دوال، ضربه ی شلاق، حرکت شلاقی، (با: off یا out یا up و غیره) ناگهان درآوردن ...
[برق و الکترونیک] آنتن شلاقی آنتن میله ای عمودی انعطاف پذیری که بیشتر برای وسایل نقلیه به کار می رود . - آنتن شلاقی
1- انگیزاندن، برانگیختن، تحریک و تهییج کردن، شورانیدن 2- (عامیانه - با سرعت و مهارت) تهیه کردن، آماده کردن، مهیا کردن