ناله، فغان، با ناله گفتن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، ناله و شکایت کردن سایر معانی: موییدن، نق زدن، شکوه و زاری کردن، زوزه کشیدن، زنوییدن، با آه و ناله گفتن، مویه، زاری، نق نق ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(انگلیس - عامیانه) رجوع شود به: whine
دشته
ناله کنان
اهل گریه و زاری، نق نقو (whiney هم می نویسند)
شلاق، تازیانه، ضربهیا تکانشلاقی، ضربهناگهانی و شدید، حرکت تند و سریع و با ضربت، شلاق زدن، تازیانه زدن سایر معانی: دوال، ضربه ی شلاق، حرکت شلاقی، (با: off یا out یا up و غیره) ناگهان درآوردن ...
[برق و الکترونیک] آنتن شلاقی آنتن میله ای عمودی انعطاف پذیری که بیشتر برای وسایل نقلیه به کار می رود . - آنتن شلاقی
1- انگیزاندن، برانگیختن، تحریک و تهییج کردن، شورانیدن 2- (عامیانه - با سرعت و مهارت) تهیه کردن، آماده کردن، مهیا کردن
تازیانه وار
ضربت اهسته و سبک با شلاق، شلاق زنی، نخ تابیده مخصوص تازیانه پیچی سایر معانی: چوب کاری، ن تابیده مخصوص تازیانه پیچی [عمران و معماری] حرکت شلاقی
(تیری که خطاکاران را به آن می بستند و شلاق می زدند) دیرک شلاق زنی، تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
فنری، شبیه شلاق سایر معانی: شبیه شلاق، فنری