چه، بکجا، بچه منظور، بچه هدفی، بچه چیز سایر معانی: (قدیمی) رجوع شود به: whereto، whereto چه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روی چه، که بر روی ان، که در نتیجه ان سایر معانی: که بر آن، که روی آن، در نتیجه ی آن، و در آن هنگام
بچه وسیله، بچه چیز، که با ان، با چه سایر معانی: (قدیمی) با چه (چیز)؟، چگونه ؟، (که) با آن، چیزی که با آن...، وسیله
قایق سبک پارویی مسافری سایر معانی: قایق رودخانه رو، زورق، بلم، قایق یک نفری (ویژه ی مسابقه)، (انگلیس) قایق ته پهن، بارج (barge)، با قایق حمل کردن
[آمار] روش پاکیزه سازی وِری
در همه حال، بهر حال، بهر صورت سایر معانی: در هر حال، چه ... چه، not or whether بهر حال
در همه حال، بهر حال، بهر صورت سایر معانی: no or whether بهرحال [ریاضیات] در همه حال، به هر صورت، به هر حال
تیز کننده، سنگ چاقو تیز کن، تند کننده سایر معانی: سنگ ساب، افسان، سنگ فسان، آژینه [کامپیوتر] برنامه ی محک زنی استاندارد برای آزمایش سرعت کامپیوتر نگاه کنید به mps . [زمین شناسی] سنگ ریزدانه ...
(ندا، حاکی از شگفتی یا رفع دلواپسی و غیره) واه !، وای !، صدای سوت حاکی از حیرت یا تحسین
face whey ادم رنگ پریده، رنگ پریده
چهره ی رنگ پریده، faced whey ادم رنگ پریده، رنگ پریده
چه، که، این، که این، کدام سایر معانی: کدام ؟، کدامین ؟، کدام یک ؟، چه ؟، آنچه را که، هر کدام (را که)، و این، که آن (آنها)، و این (اینها)، رجوع شود به: whichever، این هم، که این هم [ریاضیات] ...