[نساجی] گوه روغن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] نازک شونده - اسم: لبه یا خط بسته شدن یک عدسی یا سازند سنگی بریده.
[ریاضیات] حاصل ضرب گوه ای
[پلیمر] حدیده گوه ای شکل
[زمین شناسی] عمل گوه ای - عمل فروپاشی سنگ توسط نفوذ یا تزریق گوه مانند عواملی مانند ریشه ها و خصوصاً یخ ـ نیز ببینید: یخبندان گوه ای. همچنین، حاصل یا فرآورده عمل گوه ای.
(معمولا جمع) کفش ته صاف (wedge heel هم می گویند)
[عمران و معماری] گوه گذاری [زمین شناسی] گوه ای شدن - جدایش، شکستن یا جدا شدن یک سنگ، بطوریکه توسط یک گوه انجام گرفته است. مثلاً بوسیله رشد بلورهای نمک یا بلورهای کانی (معدنی) در خلل و فرج. - ...
(نام بازرگانی نوعی سفال ظریف انگلیسی) وج ود (wedgwood ware هم می گویند)
چهار شنبه، هر چهار شنبه یکبار سایر معانی: چهارشنبه (مخفف: we، wed یا w)
کوچولو، لحظهای، ریز، اندکی سایر معانی: (بسیار) زود، نخستین، (بسیار) کوچک، ریزه، ریزه پیزه، اسکاتلند کوچولو، یکی کمی
علف هرزه، پوشاک، دراز و لاغر، علف تب بر، وجین کردن، کندن علف هرزه سایر معانی: پر خو کردن، (مواد زائد را) جدا کردن، بیرون ریختن، حذف کردن، هرز گیاه، (عامیانه - با: the) توتون، سیگار، سیگار بر ...
[عمران و معماری] توری علف گیر