پاد آب سازی، ناتراوا سازی [عمران و معماری] آببندی [نساجی] ضد آب کردن - دافع آب - ضد آب کردن پارچه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اب دریا، منظره اب دریا سایر معانی: دورنمای دریا، دریانما، آبنما
[آب و خاک] زمان تاخیر حوزه
[عمران و معماری] گریز آب آبخیز [زمین شناسی] گریز آب، آبخیز
[عمران و معماری] مرز آبریز - مرز سرابان [زمین شناسی] مرز آبریز- مرزسرابان
[عمران و معماری] آبخیزداری - اداره حوزه آبریز - مدیریت حوزه آبریز [زمین شناسی] مدیریت آبخیز داری - مدیریت و اداره ساماندهی منابع انبوهه یک حوزه آبریز یا زهکشی برای بدست آوردن آب و مهار فرسای ...
[آب و خاک] سیستم مدلسازی حوزه آبخیز
[عمران و معماری] تالاب آبریز - تالاب سطحی [زمین شناسی] تالاب آبریز-تالاب سطحی
[آب و خاک] حفاظت حوزه،جلوگیری از سیل
[زمین شناسی] محل تلاقی دو رود - محل برخورد یا تقاطع یا پیوند دو رود.
[آب و خاک] سیراب اشباع،مملو از آب
ناودان، گرداب، سیاه باد، گردباد دریایی سایر معانی: (سوراخ یا لوله یا دهانه ای که از آن آب بیرون می زند) فواره، آبفشان، چشمه، آب افکن، (نواحی استوایی) گرد باد دریایی، دیوباد (دریایی)، لوله یا ...