[عمران و معماری] بوی آب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(شیمی) آب بلور، آب تبلور
[آب و خاک] آب بیش از اشباع
[عمران و معماری] آب فوق اشباع [آب و خاک] آب فوق اشباع
[نفت] خط تماس آب و نفت
[نفت] نسبت آب به نفت
[زمین شناسی] شکستگی یخ دریا - هر شکست یا بازشدگی در یخ دریا که باعث آشکار شدن آب شود.
[زمین شناسی] ظرفیت نگهداری آب - کمترین مقداری که تا آن اندازه آب محتوی یک خاک بوسیله زهکشی گرانشی کاهش می یابد.
[زمین شناسی] سیمان سطح ایستابی، سیمان آب زیرزمینی.
(رجوع شود به: watershed) آب پخشان [عمران و معماری] بخشاب [زمین شناسی] بخشاب
[نفت] نفوذپذیری در مقابل آب [پلیمر] آب تراوایی
(گیاه شناسی) علف جویباری، سیزاب (گیاهان samolus floribundus و samolus valerandi از خانواده ی primrose)، گیاه سامولوس