(ارتش امریکا) افسریار، ناوبان یار، ستوان یار، استوار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانتنامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین سایر معانی: پایند، دلیل، مجوز، پایند نامه، (بیمه نامه) تعهد بیمه شنونده درباره ی صحت اطلاعات داده شده در قرارداد، التز ...
(حقوق) قباله ی ملک که دارای تضمین فروشنده ی ملک است [حقوق] سند مالکیتی که در آن انتقال دهنده بلامعارض بودن ملک را تضمین کند
[حسابداری] دوره تضمین
[زمین شناسی] وارنیت، بیتومین گازی یا مایع - الف) یک اصطلاح کلی برای بیتومین های گازی یا مایع که عمدتاً از مخلوط پارافین ها و ایزوپارافین ها تشکیل شده است. یک نوع نفت غنی از پارافین ها. - ب) ...
(تاریخ انگلیس - از 1455 تا 1485 میلادی) جنگ های رزها
رودخانه ی وارتا (در لهستان)
قلعه ی وارتبورگ (در آلمان)
[صنایع غذایی] سختی آب : وجود املاح کلسیم و منیزیم مثل بی کربنات کلسیم و منیزیم و یا سولفات کلسیم و منیزیم در آب مورد مصرف در صنایع غذایی، اندازه گیری آن بر اساس میزان معادل کربنات کلسیم بیان ...
دوران جنگ، زمان جنگ، زمان جنگ وابسته به زمان جنگ
واریک (دولتمرد انگلیسی)
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mg(Ti, Fe3+,Al)(BO3)O